اوحدالدین بلیانیبَلْیانی، اوحدالدین عبدالله بن مسعود بن محمد د ۸۳ یا ۸۶ق/ ۲۸۴ یا ۲۸۷م، عارف و دانشمند کازرونی است. ۱ - معرفی بلیانی لقب بلیانی را اصیلالدین نیز آوردهاند. [۱]
احمد زرکوب، شیرازنامه، ج۱، ص۸۶، به کوشش اسماعیل واعظ جوادی، تهران، ۳۵۰ش.
نجمالدین محمد، جد اوحدالدین از نوادگان ابوعلی دقاق بود که به کازرون هجرت کرد و در آنجا دختر قاضی محمد بلیانی ، یکی از مریدان خویش را به همسری برگزید و ضیاءالدین یا امامالدین مسعود، پدر اوحدالدین از او زاده شد. [۲]
احمد زرکوب، شیرازنامه، ج۱، ص۸۶، به کوشش اسماعیل واعظ جوادی، تهران، ۳۵۰ش.
[۳]
عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۶۴، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۳۷۰.
نجمالدین محمد در شیراز درگذشت، اما بنابر قرائن موجود، فرزند او، ضیاءالدین در بلیا ن از روستاهای تابع کازرون ساکن گردید و به همانجا منسوب شد. [۴]
محمود بن عثمان، مفتاح الهدایة و مصباح العنایة، به کوشش عمادالدین شیخ الحکمایی، تهران، ۳۷۶ش.
[۵]
عمادالدین شیخ الحکمایی، مقدمه بر مفتاح الهدایة نک: هم، ج۱، ص۳-۴، محمود بن عثمان.
بنابراین زادگاه اوحدالدین ظاهراً بلیان بوده است. با توجه به آنکه احمد زرکوب [۶]
احمد زرکوب، شیرازنامه، ج۱، ص۸۶، به کوشش اسماعیل واعظ جوادی، تهران، ۳۵۰ش.
وفات او را در ۸۳ق و در ۰ سالگی یاد کرده است، میتوان تولد وی را در ۱۳ق دانست. ۱.۱ - علمیتعبدالله نخست نزد پدر به کسب علم پرداخت. ضیاءالدین درباره پسرش گفته است که آنچه من از خدا میخواستم، آن را به عبدالله داد و آنچه از علم حقایق بر من گشادند، به اندازه دریچهای بود و آنچه بر عبدالله گشادند به فراخی دروازهای. [۷]
محمود بن عثمان، مفتاح الهدایة و مصباح العنایة، ج۱، ص۷، به کوشش عمادالدین شیخ الحکمایی، تهران، ۳۷۶ش.
[۸]
عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۶۶، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۳۷۰.
[۹]
محمد داراشکوه، سفینة الاولیاء، ج۱، ص۸۱، کانپور، ۳۱۸ق.
به گفته جامی، [۱۰]
عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، ج۱، ص ۶۴- ۶۵، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۳۷۰.
اوحدالدین در آغاز سلوک ۱ سال در کوهی عزلت گزید، و بعد به صحبت زاهد ابوبکر همدانی پیوست و نزد او مراحل سیر و سلوک را طی کرد. [۱۱]
محمد داراشکوه، سفینة الاولیاء، ج۱، ص۸۱، کانپور، ۳۱۸ق.
پس از آن آوازه شیخ نجیبالدین علی بُزغُش د ۷۸ق، مرید شیخ شهابالدین سهروردی که در شیراز رحل اقامت افکنده بود، اوحدالدین را به آن شهر کشاند؛ اما در ملاقات با نجیبالدین، خود را بینیاز از دستگیری و راهنمایی وی یافت و به بلیان بازگشت. [۱۲]
عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۶۵-۶۶، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۳۷۰.
۱.۲ - شاگردانوی در بلیان به تربیت مریدان همت گماشت و شاگردان بسیاری تربیت کرد که از آن میان برادرزادهاش امینالدین بلیانی ه م پرآوازهتر است. امینالدین در بزرگداشت و احترام عم خود سعی بلیغ داشت و از دست او خرقه خلافت دریافت کرد. [۱۳]
محمود بن عثمان، مفتاح الهدایة و مصباح العنایة، ج۱، ص۴، به کوشش عمادالدین شیخ الحکمایی، تهران، ۳۷۶ش.
[۱۴]
محمود بن عثمان، مفتاح الهدایة و مصباح العنایة، ج۱، ص۷، به کوشش عمادالدین شیخ الحکمایی، تهران، ۳۷۶ش.
[۱۵]
محمود بن عثمان، مفتاح الهدایة و مصباح العنایة، ج۱، ص۸، به کوشش عمادالدین شیخ الحکمایی، تهران، ۳۷۶ش.
[۱۶]
محمود بن عثمان، مفتاح الهدایة و مصباح العنایة، ج۱، ص۹-۱۰، به کوشش عمادالدین شیخ الحکمایی، تهران، ۳۷۶ش.
[۱۷]
احمد زرکوب، شیرازنامه، ج۱، ص۹۴، به کوشش اسماعیل واعظ جوادی، تهران، ۳۵۰ش.
۱.۳ - درگذشتاوحدالدین سرانجام در بلیان درگذشت [۱۸]
احمد زرکوب، شیرازنامه، ص۸۶، به کوشش اسماعیل واعظ جوادی، تهران، ۳۵۰ش .
[۱۹]
محمود بن عثمان، مفتاح الهدایة و مصباح العنایة، ج۱، ص۷، به کوشش عمادالدین شیخ الحکمایی، تهران، ۳۷۶ش.
و در خانقاه خویش در همانجا به خاک سپرده شد. خانقاه او تا روزگار مؤلف فارسنامه ناصری پا برجا بوده است. [۲۰]
عمادالدین شیخ الحکمایی، مقدمه بر مفتاح الهدایة نک: هم، ج۱، ص۳-۴، محمود بن عثمان.
۱.۴ - فرزندان و نوادگانوی صاحب پسری به نام سراجالدین بود که بعد از درگذشت پدر به شیخ امین بلیانی پیوست. [۲۱]
محمود بن عثمان، مفتاح الهدایة و مصباح العنایة، ج۱، ص۸، به کوشش عمادالدین شیخ الحکمایی، تهران، ۳۷۶ش.
[۲۲]
محمود بن عثمان، مفتاح الهدایة و مصباح العنایة، ج۱، ص۱، به کوشش عمادالدین شیخ الحکمایی، تهران، ۳۷۶ش.
از دیگر احفاد و نوادگان او میتوان از اوحدی بلیانی ، صاحب عرفات العاشقین و خواجه ملای کازرونی که شاعر و موسیقیدان و از نوادگان دختری وی بوده است، یاد کرد. از یکی دیگر از نوادگان او به نام اوحدالدین عبدالله حسینی مشهور به عبدالله اولیا بلیانی، نیز یاد شده است و آثاری به وی نسبت دادهاند. ۱.۵ - عرفان طریقت سهروردیهشیخ عبدالله از عرفان طریقت سهروردیه بود و سلسله خرقه او تا شیخ ابونجیب سهروردی د ۶۳ق میرسد. [۲۳]
محمود بن عثمان، مفتاح الهدایة و مصباح العنایة، ج۱، ص۸، به کوشش عمادالدین شیخ الحکمایی، تهران، ۳۷۶ش.
[۲۴]
احمد زرکوب، شیرازنامه، ج۱، ص۸۶، به کوشش اسماعیل واعظ جوادی، تهران، ۳۵۰ش.
[۲۵]
عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۶۴، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۳۷۰.
ابن بزاز در صفوة الصفا [۲۶]
توکل ابن بزاز، صفوة الصفا، ج۱، ص ۰۴-۶، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، اردبیل، ۳۷۳ش.
در ضمن حکایتی، از سفر شیخ صفیالدین اردبیلی د ۳۵ق به شیراز برای دست یافتن به پیری راهبر، سخن گفته، و آورده است که مشایخ طریق به اتفاق، او را به امیر عبدالله که منزلتی بلند داشته، و یگانه خطه فارس بوده است، دلالت کردند و امیرعبدالله نیز شیخ زاهد گیلانی را به عنوان شیخ کامل به صفیالدین معرفی کرد. در برخی تذکرهها، این امیر عبدالله، همان شیخ اوحدالدین بلیانی دانسته شده است. گفتهاند که سعدی شیرازی از ارادتمندان اوحدالدین بوده است. [۲۷]
عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۶۶، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۳۷۰.
۱.۶ - وحدت وجودمجموع نوشتهها، سخنان و اشعاری که به اوحدالدین نسبت دادهاند، حاکی از تمایل آشکار او به وحدت وجود است [۲۸]
عبدالرحمان جامى، نفحات الانس، ص ۶۷- ۶۸، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۳۷۰
از سخنان اوست که معرفت خداوند نیاز به فنای وجود و فنای فنا ندارد: «لانَّ الاشیاء لاوجود لها، و ما لاوجود له، لافناء له». او «انا الحقِ» حلاج و «سبحانی ما اعظم شأنی» با یزید بسطامی را جایز شمرده، و گفته است که عارف واصل صفات خود را صفات خداوند، و ذات خود را ذات خداوند مییابد، بیآنکه تداخل در ذات و صفات خداوند باشد. [۲۹]
عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۲۵، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۳۷۰.
اوحدالدیندرویشی را استقامت در سلوک دانسته است، نهعبادات ظاهری، و گفته است: «درویشی نه نماز و روزه است، و نه احیای شب است. این جمله اسباب بندگی است. درویشی نرنجیدن است، اگر این حاصل کنی، واصل گردی». [۳۰]
عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۶۷، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۳۷۰.
[۳۱]
محمد داراشکوه، سفینة الاولیاء، ج۱، ص۸۱، کانپور، ۳۱۸ق.
۱.۷ - آثاررسالة عینیة الوجود، که از آن با عنوان الاحدیة نیز یاد شده است. این اثر هرچند بنابر نسخ خطی موجود به اوحدالدین منتسب است، لیکن در ۳۱۶ق/۸۹۸م با عنوان احدیة الغیب به نام صدرالدین قونوی ضمن مجموعهای از رسائل، همراه با کتاب تمهید القواعد صائنالدین علی ترکه به چاپ سنگی رسیده است. دیوان شعری نیز به او نسبت داده و اشعار پراکندهای در تذکرهها از وی نقل شده است. [۳۲]
عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۶۸، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۳۷۰.
[۳۳]
محمد اوحدی بلیانی، عرفات العاشقین، ج۱، ص۱، نسخة خطی کتابخانة ملی ملک، شم ۳۲۴.
۲ - فهرست منابع(۱) آستان قدس، فهرست. (۲) آقابزرگ، الذریعة. (۳) توکل ابن بزاز، صفوة الصفا، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، اردبیل، ۳۷۳ش. (۴) احمد زرکوب، شیرازنامه، به کوشش اسماعیل واعظ جوادی، تهران، ۳۵۰ش. (۵) محمد اوحدی بلیانی، عرفات العاشقین، نسخة خطی کتابخانة ملی ملک، شم ۳۲۴. (۶) بغدادی، هدیه. (۷) عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۳۷۰. (۸) حاجی خلیفه، کشف. (۹) محمد داراشکوه، سفینة الاولیاء، کانپور، ۳۱۸ق. (۱۰) عمادالدین شیخ الحکمایی، مقدمه بر مفتاح الهدایة نک: هم، محمود بن عثمان. (۱۱) غلامسرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، لکهنو، ۲۹۰ق. (۱۲) حسن فسایی، فارسنامة ناصری، به کوشش منصور رستگار فسایی، تهران، ۳۶۷ش. (۱۳) محمود بن عثمان، مفتاح الهدایة و مصباح العنایة، به کوشش عمادالدین شیخ الحکمایی، تهران، ۳۷۶ش. (۱۴) مرکزی، خطی. (۱۵) محمدمعصوم معصومعلیشاه، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، ۳۱۸ش. (۱۶) سعید نفیسی، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، ۳۴۴ش. (۱۷) علیقلی واله داغستانی، ریاض الشعراء، نسخة خطی کتابخانه ملی ملک، شم ۳۰۱. ۳ - پانویس
۴ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بلیانی»، ج۱۲، ص۵۰۱۴. ردههای این صفحه : تراجم | مشایخ صوفیه
|